اعضای خانواده به انگلیسی
یکی از ابتدایی ترین آموزش ها برای افرادی که مطالعه زبان انگلیسی را آغاز می کنند، یادگیری معنا و تلفظ نسبت بین اعضای خانواده به انگلیسی است. این نسبت ها در مکالمات بین افراد بسیار کاربرد دارد و به شما کمک می کند تا به سادگی بتوانید درباره اتفاقات و تجربیاتی که با اعضای خانواده و فامیل داشته اید صحبت کنید. دانستن این لغات برای شروع یادگیری زبان انگلیسی و آشنایی با کلمات محاوره ای به شما کمک می کند تا از روزهای اول بتوانید درباره اتفاقات روزمره خود به زبان انگلیسی صحبت کنید و بنویسید.
روابطی که در خانواده ها وجود دارد به دو دسته ی نسبی و سببی تقسیم بندی می شوند.
روابط نسبی روابطی هستند که پیش از تولد وجود دارند و یا بعد از آن به صورت محدود ایجاد می شوند. مانند پدر، مادر، خواهر، برادر، دایی، عمه و..
روابط سبی روابطی هستند که به سبب ازدواج ایجاد می شوند. مانند همسر، داماد، عروس و.. این روابط مجددا به دو دسته تقسیم بندی می شوند:
الف: روابط بعد از ازدواج و به واسطه قانون
ب: بعد از ازدواج و طلاق، و ازدواج مجدد
واژه انگلیسی | توضیحات |
father | معنا و کاربرد کلمه father مثل کلمه پدر در فارسی است و تا حد زیادی یک کلمه رسمی محسوب می شود. daddy یا dad معادل غیر رسمی این کلمه هستند که معادل “بابا” در زبان فارسی است. از father برای اشاره کردن به کشیش ها و مقامهای مذهبی مذهب کاتولیک هم استفاده می شود. |
mother | کاربرد و معنای کلمه mother مثل مادر در فارسی است که یک کلمه نسبتا رسمی است. mummy یا mum معادل غیر رسمی همین واژه است که مشابه “بابا” در فارسی به حساب می آید. |
parents | یک اسم جمع است که به صورت مفرد هم استفاده می شود و به معنای “والد” استفاده می شود یعنی هر یک از پدر و مادر. |
brother | کلمه brother به معنای برادر است. همچنین برای نشان دادن دوستی های عمیق و صمیمی به صورت bro (به معنای “داداش” در فارسی) نیز استفاده می شود. |
sister | کلمه sister به معنای خواهر است. شکل کوتاه شده آن به صورت sis نوشته می شود اما به اندازه bro کاربردی نیست. |
son | این کلمه در فارسی دو معنا دارد. معنای اول به فرد مذکر کم سن اشاره می کند. و معنای دوم به یک نسبت خانوادگی (پسر) اشاره می کند. واژه son تنها به معنای نسبت خانوادگی است و در زبان انگلیسی به انسان مذکر کم سن boy گفته می شود. در استفاده از این واژه دقت کنید. |
daughter | در فارسی دختر نیز دو معنا دارد. اولی به فرد مونث کم سن و سال گفته می شود و معنای دوم به یک نسبت خانوادگی (دختر) اشاره می کند. واژه daughter تنها به معنای نسبت خانوادگی است. در زبان انگلیسی به انسان مونث کم سن girl گفته می شود. در استفاده از این واژه دقت کنید. |
wife | واژه زن در فارسی دو معنی دارد. اولی به انسان بالغ مونث گفته می شود و دومی یک نسبت خانوادگی را نشان می دهد (همسر). واژه wife تنها معادل نسبت خانوادگی است. برای انسان مونث بالغ در انگلیسی از واژه woman استفاده می شود. |
grandson/ granddaughter | در انگلیسی برای نوه دختر و پسر دو واژه متفاوت وجود دارد. grandson نوه پسری و granddaughter نوه دختری است. |
grandchild | واژه grandchild معادل نوه در فارسی است و جنسیت در آن اهمیتی ندارد. |
uncle | واژه uncle به جز دایی و عمو برای شوهر خاله و شوهر عمه هم استفاده می شود. در ضمن معمولا افرادی که رابطه نزدیکی با پدر و مادر یک بچه دارند (مثلا دوستان نزدیک آنها) به وسیله بچه با عنوان uncle شناخته می شوند. |
aunt | واژه aunt به جز خاله و عمو برای زن دایی و زن عمو هم استفاده می شود. در ضمن معمولا افرادی که رابطه نزدیکی با پدر و مادر یک بچه دارند (مثلا دوستان نزدیک آنها) به وسیله بچه با عنوان aunt شناخته می شوند. |
cousin | واژه cousin جنسیت ندارد. تمام فرزندان عمو، دایی، خاله و عمه به عنوان cousin شناخته می شوند. از آنجا که در مسیحیت ازدواج با این نسبت خلاف است، این نسبت خانوادگی اهمیت خاصی دارد. |
هر چند از کلمات (daughter) و (son) برای اشاره به دختر کسی که معلوم است استفاده میکنیم، ولی وقتی که درباره دختر خودمان حرف میزنیم، می توانیم بجای کلمه (daughter) از کلمه (girl) استفاده کنیم و بجای کلمه (son) هم از کلمه (boy) استفاده کنیم. در حال عمومی که نمی دانیم آن بچه دختر یا پسر بچه چه کسی است، از کلمات (girl) و (boy) استفاده می کنیم.
روابط نسبی (پدر بزرگ و مادر بزرگ) |
|
پدربزرگ و مادر بزرگ | Grandparents |
مادربزرگ | Grandmother |
عزیز / ننه جان | Grandma |
آقاجون | Grandfather |
پدربزرگ | Grandpa |
روابط سببی: به واسطه ازدواج |
|
مادر شوهر / مادر خانم | Mother-in-law |
پدر شوهر / پدر خانم | Father-in-law |
خواهر شوهر / خواهر خانم / جاری / زن برادر خانم | Sister-in-law |
برادر شوهر / برادر خانم / باجناق / شوهر خواهر شوهر | Brother-in-law |
همسر / زن | Wife |
شوهر | Husband |
دختر | Daughter |
پسر | Son |
دخترِ برادر / دختر خواهر | Niece |
پسر خواهر / پسر برادر | Nephew |
روابط سببی به واسطه طلاق و ازدواج مجدد ایجاد می شوند: |
|
زوج متأهل | Married couple |
زوج طلاق گرفته | Divorced couple |
مادر تنها (خانم مطلقه) | Single mother |
پدر تنها | Single father |
ازدواج مجدد کردن | Remarried |
روابط سببی که بعد از طلاق و ازدواج مجدد ایجاد می شوند: |
|
شوهر مادر (نا پدری) | Stepfather |
زن پدر (نا مادری) | Stepmother |
نا خواهری | Stepsister |
نا برادری | Stepbrother |
خواهر ناتنی: بعد از ازدواج مجدد پدر یا مادر بدنیا آمده. | Half sister |
برادر ناتنی: بعد از ازدواج مجدد پدر یا مادر بدنیا آمده. | Half brother |
روابط سببی که پس از فوت همسر و یا طلاق ایجاد می شوند: | |
خواهر و برادر | Siblings |
زن سابق | Ex-wife / Former wife |
شوهر سابق | Ex-husband / Former husband |
دختر خوانده | Stepdaughter |
زن بیوه | Widow |
مرد زن مرده | Widower |
امیدواریم که این مقاله برای شما مفید واقع شده باشد و توانسته باشید لغات مربوط به اعضای خانواده در زبان انگلیسی و کاربردشان را به بیاموزید و به درستی از آنها استفاده کنید.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)